| ||
• شکم زیر دست است، به هر چه بدهی مست است. • سودا گر پنیر در شیشه می خورد. • قناعت هر که کرد آخر غنی شد. • مرده از جوع، به که زنده به قرض. • نکاهد به پرهیز افزودنی. • نانت را با آب بخور ، منت آب دوغ مکش. • هر چه نخوری، یخنی بود. • هر چه صرفهکنی، گر به بود. • نسیه خور بسیار خورد. • یکشاهی هم یکشاهی است. • یک سال بخور نان و تره هر سال بخور نان و کره [ یک سال بخور نان و تره هر سال بخور مرغ و بره]. • اگر خواهی بیرنج توانگر باشی بسنده کار باش. • طوری بخور که همیشه بخوری. |